۵۳٫ صورت دیگری از برهان امکان و وجوب مقدمه برای فهم بهتر برهان امکان و وجوب خوب است آن را با بیانهای متعدد مطالعه کنیم تا رفتهرفته بیشتر برای ما ملموس بشود همانطور که در ضربالمثل معروف است که: «الدرس حرف و التکرار الف» یعنی ارزش خواندن درس مثل یک حرف است و ارزش تکرار درس ۱۰۰۰ برابر است! در این مقاله بابیان دیگری از برهان امکان وجوب آشنا میشویم. علت ممکنالوجود علت ممکنالوجود عقلا از چهار حالت خارج نیست: ۱) یا عدم علت آن است یعنی از نیستی به وجود آمده است؛ ۲) یا خودش علت خودش است؛ ۳) یا ممکنالوجودی دیگر علت اوست؛ ۴) یا واجبالوجود علت اوست. با ابطال سه فرض نخست فرض چهارم اثبات میشود. اما فرض اول منتفی است زیرا نمیتوان علت یک موجود را نیستی فرض نمود این به آن معنا است که یک ممکنالوجود ـ که موجودی نیازمند به علت است ـ بدون علت موجود شود! چنین چیزی به معنای انکار اصل علیت است و هیچ عاقلی آن را نمیپذیرد. محض نمونه آیا اگر قاتلی بگوید: « مقتول را من نکشتم! اصلاً او را هیچکس نکشت بلکه همینطور بدون علت و خودبهخود کشته شد!» هیچکس سخن او را نمیپذیرد. اما فرض دوم نیز منتفی است زیرا اینکه یک شیء علت خودش باشد به این معناست که خودش به خودش وجود داده است بنابراین لازم است قبل از اینکه موجود باشد موجود باشد تا به خودش وجود دهد! (دقت کنید) مثلاً آیا میتوان فرض کرد شاخه گلی که امروز در حیاط خانه روییده است خودش خودش را ایجاد کرده؟! این به آن معناست که قبل از امروز ـ که طبق فرض شاخه گل موجود نبوده است ـ موجود باشد و الا اگر معدوم باشد که معدوم نمیتواند چیزی را موجود کند! چنین چیزی نیز تناقض است و عقلا قابلقبول نیست. درواقع اینکه یک شیء بخواهد علت خودش باشد به همان فرض اول بازمیگردد که یک شیء از نیستی و عدم به وجود بیاید که عقلا قابلپذیرش نیست. (دقت کنید) اما فرض سوم نیز باطل است زیرا اگر در سلسله علل برای یک ممکنالوجود تنها علت یا علتهای ممکنالوجود تصور کنیم و آنها را به واجبالوجود ختم نکنیم آنگاه چنین فرضی مستلزم دور یا تسلسل است درحالیکه این دو نیز باطل هستند بنابراین این فرض نیز قابلقبول نیست. با ابطال سه فرض نخست ثابت میشود که علت ممکنالوجود درنهایت به واجبالوجود ختم میشود و هیچ ممکنالوجود بینیاز از واجبالوجود نیست بنابراین قطعاً موجود واجبالوجود در عالم هستی تحقق دارد. نتیجهگیری علت ممکنالوجود عدم نیست (۱) زیرا تناقض لازم است؛ خودش نیز نیست (۲) زیرا بازهم تناقض لازم است؛ ممکنالوجود دیگری نیز ـ بدون ختم به واجبالوجود ـ نیست (۳) زیرا دور و تسلسل لازم است؛ پس درنتیجه «علت ممکنالوجود واجبالوجود است» (۴) بنابراین بدون شک واجبالوجود در عالم تحقق دارد.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
جهت نشر معارف اعتقادی اسلام، هر گونه کپی برداری بلامانع می باشد گروه دینی اعتقادی مُهتَد