۵۴٫ برهان امکان و وجوب در قرآن مقدمه قبلاً بیان شد که برهان امکان و وجوب اولین بار توسط فیلسوف مسلمان فارابی صورتبندی شد؛ سؤال این است که آیا میتوان رد پای این برهان را در متون دینی نیز یافت؟ پاسخ مثبت است؛ در این مقاله یکی از آیات قرآن که ممکن است اشاره به این برهان داشته باشد را موردبررسی قرار میدهیم. خالق شما کیست؟ خدای متعال در قرآن عقلهای ما را به سؤال میکشد و وجدان ما را قاضی قرار میدهد و سؤال میکند: « أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُون؛ آیا از هیچچیز آفریدهشدهاید و یا اینکه خودتان خالق خودتان هستید؟!» غرض از این پرسش بهکارگیری عقل خود ماست درواقع در این سؤال دو فرض بیانشده است که بهروشنی باطل هستند و گویا خداوند متعال میخواهد با ابطال این دو فرض فرض سوم ـ که عبارت است از اینکه خدا خالق ماست ـ را ثابت نماید. لازم است این دو فرض را با دقت تصور کنیم: فرض اول: خلقت از هیچچیز؛ مقصود از این فرض خلقت از عدم است یعنی اینکه شما خودبهخود به وجود آمده باشید و درواقع هیچ علتی نداشته باشید! در مقاله قبل بیان شد که چنین فرضی باعقل سازگار نیست و هیچ انسان سلیم العقلی به این مسئله اعتقاد ندارد. اگر دقت کنیم این فرض خود شامل دو صورت میشود؛ یکی اینکه ما از عدم به وجود بیاییم و دیگری اینکه شخص خودمان علت خودمان باشیم! حلقه اشتراک این دو فرض ـ که همان دو فرض ابتدائی در مقاله قبل هستند ـ این است که ما از عدم و هیچچیز به وجود آمده باشیم زیرا خود ما نیز قبل از اینکه به وجود بیاییم معدوم بودهایم پس اگر خودمان بخواهیم به خودمان را خلق کنیم باید قبل از اینکه خلق بشویم خلقشده باشیم! (دقت کنید) فرض دوم: خلقت از طریق موجوداتی مثل خودمان؛ طبق فرض اول ما از هیچچیز و از طریق شخص خودمان نیز به وجود نیامدهایم اینک آیا میتوان گفت: موجوداتی مثل خود ما ما را به وجود آوردهاند یعنی موجوداتی که آنها نیز نیازمند هستند و زبان فلسفی «ممکنالوجود» میباشند؟ روشن است که این فرض ـ که درواقع همان فرض سومی است که در مقاله قبل بررسی گردید ـ مستلزم دور یا تسلسل است درحالیکه هر دو باطل میباشند بنابراین نمیتوانیم خالق خود را موجوداتی محسوب کنیم که خود نیازمند هستند. بهراستی آنکه خود نیازمند است تا خلق شود چگونه میتوان بدون تکیه به خالقی بینیاز من را خلق کند؟ او اگر هنری داشت خودش بینیاز بود و الا وقتی سرتاسر نیازمند به دیگری است دیگر فرصتی برای تأمین نیاز من ندارد. با ابطال این دو فرض (خلقت از هیچ و خلقت از طریق مخلوقاتی نیازمند) ثابت میشود که خالق ما موجودی است که از سنخ ما نیست و اگر ما نیازمندیم و تکیه به غیر داریم او بینیاز است و به هیچچیز و هیچکسی تکیه نکرده و به زبان فلسفی همان واجبالوجود است. نتیجهگیری ممکن است آیه «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُون» اشاره به برهان امکان و وجوب داشته باشد زیرا «خلقت از هیچچیز» تناقض است و «خلقت از طریق مخلوقات نیازمند» نیز مستلزم دور و تسلسل است درنهایت باید به «خلقت از طریق خالقی بینیاز» یا همان «واجبالوجود» اعتقاد پیدا کرد.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
جهت نشر معارف اعتقادی اسلام، هر گونه کپی برداری بلامانع می باشد گروه دینی اعتقادی مُهتَد