۳۴٫ رابطه برهان نظم و اثبات اوصاف الهی مقدمه هیوم بر این باور است که برهان نظم علم بیپایانی برای ناظم اثبات نمیکند. کاملاً محتمل است که ناظم جهان موجود را پس از سالها آزمونوخطا به این نقطه رسانده باشد و یا اینکه آن را از روی جهان دیگری که ناظمی دیگر علم کرده است کپی کرده باشد؛ درنتیجه برهان نظم فایده چندانی ندارد زیرا خدای کتاب مقدس را آنچنانکه هست بدون هیچ نقصی نمیتواند ثابت نماید. در ادامه این مقاله این اشکال موردبررسی قرار خواهد گرفت. توقعات نابجا فرض کنید شخصی قیچی به دست گیرد و به سراغ تنه درخت تنومندی رود و وقتی قیچی را عاجز از بریدن این درخت ببیند آن را به گوشهای پرتاب کند! آیا برخورد او صحیح است؟! دیگری را در نظر بگیرید که لب تاب نو و سالم خود را در درهای پرت میکند و وقتی از او میپرسید چرا اینگونه میکنی پاسخ میدهد: «این لب تاب به هیچ دردی نمیخورد چون نتوانستم آن را همراه خود داخل استخر آب ببرم!» طبیعی است که اینگونه رفتارها صحیح ارزیابی نمیشود و ریشه آنها در مسئله «توقعات نابجا» جستجو میگردد. وظیفه قیچی بریدن تنه درخت نیست و همین میزان که میتواند پارچه و کاغذ و … را بهخوبی ببرد قیچی کاملاً خوب و سالمی تلقی میشود و هرگز نمیتوان آن را ناکارآمد محسوب نمود. از طرفی دیگر لب تاب خوب لب تابی است که از پس کارهای روزمره و رایج کاربر خود برآید نه اینکه بتوان آن را نظیر یک مایو ورزشی با خود به همراه استخر برد. به نظر میرسد رویکرد هیوم در قبال برهان نظم نیز اینگونه است. گویا او توقع دارد از طریق این برهان خدای دین را با تمام اوصاف متعدد و عمیقش با همین یک برهان به اثبات رسانید. اگر این برهان توان چنین کاری را داشت هرگز کتابهای اعتقادی و کلامی در خصوص اثبات اوصاف الهی بهصورت مستقل وارد بحث نمیشدند این در حالی است که اکثر این کتابها حجم بیشتری از مباحث خود را به «اثبات اوصاف» الهی اختصاص میدهند یعنی پسازاینکه از اثبات «اصل وجود خدا» توسط بیان دلیلهای مختلف فارغ شدند آنگاه وارد موضوع جدیدی میشوند و از طریق مباحث مفصل جدیدی به اثبات اوصاف الهی میپردازند. بنابراین باید توجه داشت که از ابتدا برهان نظم ادعای اثبات تمام اوصاف خدای دین را نداشته است به همین روی نمیتوان به آن اشکال وارد نمود و به دلیل عدم توان اثبات اوصاف الهی آن را آماج اشکال قرارداد. علاوه بر این باید توجه نمود که بین دو جمله «برهان نظم تمام نواقص را [نظیر جهل و فریبکاری و …] از خدا نفی نمیکند» و «برهان نظم فایده ندارد» هیچ ملازمه و پیوندی وجود ندارد و برهان نظم در عین فایده مندی در اثبات اصل وجود خدای دین اساساً چنین وظیفه نداشته است همانطور که بین دو جمله «قیچی تنه درخت را نمیبرد» و «قیچی فایده ندارد» هیچ ملازمهای وجود ندارد. نتیجه میتوان پاسخ از اشکال هیوم را در قالب ذیل ترجمه منطقی نمود: صغرا: اگر برهان نظم بتواند وجود ناظم را اثبات کند فایده کامل دارد و اساساً اثبات اوصاف ناظم بر عهده آن نیست. کبرا: لکن برهان نظم توان اثبات وجود ناظم را دارد. نتیجه: برهان نظم فایده کامل دارد و اساساً اثبات اوصاف ناظم بر عهده آن نیست.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
جهت نشر معارف اعتقادی اسلام، هر گونه کپی برداری بلامانع می باشد گروه دینی اعتقادی مُهتَد